vasael.ir

کد خبر: ۱۵۹۸۰
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۷ - 17 February 2020
حجت الاسلام والمسلمین ارسطا / ۷

فقه سیاسی | آیا دستورات سه گانه آیه ۱۵۹ سوره اعراف واجب است؟

وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین ارسطا با اشاره به اینکه بسیاری از مفسران سیاق آیه ۱۵۹ اعراف را دال بر وجوب نمی‌دانند گفت: گرچه عفو، استغفار و مشورت که آیه بیان می‌کند اگر حمل بر وجوب کنیم موافقی در بین فقها نداریم و برخی از رفتار‌های پیامبر خدا غیر از این وجوب را می‌گوید، اما اگر گفته شود برخی از رفتار‌های پیامبر موردی بوده لذا باید بین احکام حکومتی و غیر آن تفاوت قائل شد، بحث متفاوت می‌شود.

به گزارش خبرنگار وسائل، حجت الاسلام والمسلمینفقه سیاسی | آیا دستورات سه گانه آیه 159 سوره اعراف واجب است؟ محمدجواد ارسطا در جلسه هفتم درس خارج فقه سیاسی که مهرماه 98 در مسجد امام سجاد(ع) پردیسان برگزار شد، در خصوص آیه شریفه 159 سوره اعراف گفت: این آیه سه دستور می دهد 1. عفو، 2. استغفار، 3. مشورت.

وی در ادامه اظهار کرد: بسیاری از مفسران چه در کتاب های آیات الاحکام و چه در کتب تفسیری گفته اند که سیاق آیه دال بر وجوب نیست بلکه مستحب است. دو مطلب عفو و استغفار واجب نبوده است به جهت آنچه که می دانیم عفو و استغفار واجب نبود است. باقی می ماند فعل شاور، با قرینه استحبابیت، دو امر قبلی قرینه می شود بر استحباب. 

استاد درس خارج در پایان با اشاره به اینکه اگر بخواهیم این سه را حمل بر وجوب کنیم موافقی در بین فقها نداریم و برخی از رفتارهای پیامبر خدا غیر از این وجوب را می گوید لذا نمی توان واجب گرف گفت: شاید آن رفتارهای پیامبر موردی بوده لذا باید بین احکام حکومتی و غیر آن تفاوت قائل شد.

 

خلاصه جلسه گذشته

حجت الاسلام والمسلمین ارسطا در جلسه گذشته با اشاره به آیات 103 تا 105 سوره آل عمران گفت: تفرقه زمانی اتفاق می افتد که مردم نسبت به هم بی اعتنا باشند، پس با امر به معروف و نهی از منکر مردم به هم اعتنا پیدا کرده و موجب عدم تفرقه می شوند. زیرا منشا امر به معروف و نهی از منکر از دلسوزی و شفقت مردم نسبت به یکدیگر است. امر به معروف راهی است برای نبود تفرقه در بین مردم که از طریق هم بستگی اتفاق می افتد.

وی در ادامه گفت: آنچه بین امت ایجاد هم بستگی می کند همان دلسوزی و شفقت از است که عنصر اصلی امر به معروف و نهی منکر برخواسته است. لذا از بیت المال مسلمانان هزینه می شود برای اداره نامسلمانان شهروند کشور اسلامی است همان طور که حضرت امیر در ایام خلافتش با یک نصرانی روبرو می شد که گدایی می کرد. فرمود: ما هذا؟ این چه وضعیتی است؟ اصحاب حضرت گمان می کردند که چون نصرانی است وظیفه در قبال او ندارد لذا گفتند: نصرانی. حضرت فرمود: و استعلتموه حتی اذا عجز.

استاد درس خارج در پایان به وحدت امت اسلامی اشاره کرد و گفت: جماعتی که جنبه وحدتی در میان آنها باشد ممکن است زمانی یا مکانی یا وحدت در هدف باشد. در اینجا با توجه به موضوع آیه که امر و نهی است مراد وحدت در هدف است. انسجام این گروه وقتی تعیین می شود که مدیریت واحد با هدفگیری واحد مسئله امر به معروف و نهی از منکر را پی گیری کنند.

 

اهم مطالب مطرح شده در این جلسه را در ادامه می‌خوانید:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

1. تحقق هدف بودن امر و نهی از منکر ممکن باشد

2. بسط معروف در جامعه

3. سیره مستمره اهل بیت علیهم السلام

آیاتی که به پیامبرخدا دستور داده می شود که با مردم چگونه رفتار کند.

خُذِ اَلْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْجاهِلِینَ ﴿الأعراف، 199 ﴾ عفو و گذشت را پیشه کن، و به کار پسندیده فرمان ده، و از نادانان روی بگردان. فَبِماٰ نَقْضِهِمْ مِیثاٰقَهُمْ لَعَنّاٰهُمْ وَ جَعَلْناٰ قُلُوبَهُمْ قاٰسِیَةً یُحَرِّفُونَ اَلْکَلِمَ عَنْ مَواٰضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمّاٰ ذُکِّرُوا بِهِ وَ لا تَزاٰلُ تَطَّلِعُ عَلى خاٰئِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاّ قَلِیلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اِصْفَحْ إِنَّ اَللّهَٰ یُحِبُّ اَلْمُحْسِنِینَ ﴿المائدة، 13 ﴾.

پس آنان را به سبب پیمان شکستنشان لعنت کردیم، و دل های‌شان را بسیار سخت گردانیدیم، ]تا جایی که[ کلمات خدا را از جایگاه اصلی اش و معنای حقیقی اش تغییر می دهند، و بخشی از آنچه را ]از معارف و احکام تورات واقعی[ که به وسیله آن پند داده شدند، از یاد بردند ]و نادیده گرفتند[ و همواره از اعمال خائنانه آنان جز اندکی از ایشان ]که وفادار به پیمان خدایند[ آگاه می شوی؛ پس ]تا نزول حکم جهاد[ از آنان درگذر و ]از می ازاتشان[ روی گردان؛ زیرا خدا نیکوکاران را دوست دارد.

اِدْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ اَلسَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِماٰ یَصِفُونَ ﴿المؤمنون، 96 ﴾ بدی را با بهترین شیوه دفع کن؛ ما به آنچه که ]مشرکان به ناحق ما را به آن[ وصف می کنند، داناتریم.

فَبِماٰ رَحْمَةٍ مِنَ اَللّ هِٰ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ اَلْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاٰوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ فَإِذاٰ عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اَللّهِٰ إِنَّ اَللّهَٰ یُحِبُّ اَلْمُتَوَکِّلِینَ ﴿آل عمران، 159 ﴾ ]ای پیامبر![ پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم خوی شدی، و اگر درشت خوی و سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می شدند؛ بنابراین از آنان گذشت کن، و برای آنان آمرزش بخواه، و در کارها با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن؛ زیرا خدا توکل کنندگان را دوست دارد.

این آیات جزو مختصات پیامبرخداست یا بر پیامبرخدا واجب است. سیره مستمره حضرت هم اینگونه بوده است. نمونه برخورد حضرت درباره مشرکین مکه « اذهبوا انتم الطلقا».

 

دلیل بر وجوب

آیه 159 سوره آل عمران دقت شود.

اگر تو خشن و سنگ دل بودی مردمی از اطراف تو پراکنده می شدند.

سئوال: آیا مردم پراکنده می شد، رسالت به اتمام می رسید؟

جواب: قطعا چنین اتفاقی نمی افتاد و انجام رسالت واجب بود. بر پیامبرخدا بلاغ مبین واجب است.

وَ أَطِیعُوا اَللّهَٰ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّماٰ عَلى رَسُولِنَا اَلْبَلاغُٰ اَلْمُبِینُ ﴿التغابن، 12 ﴾ و از خدا اطاعت کنید و از پیامبر فرمان برید، و اگر روی برگردانید ]بدانید که[ بر عهده پیامبر فقط رساندن آشکار ]پیام وحی[ است. پس بر پیامبر خدا واجب بوده است که نرم‌خو باشد. 

حالا آیا با آن همه صفات پسندیده که در وجود حضرت بوده است مانند عالم و حلیم و ... خداوند با این همه صفات می فرماید اگر نرمخو نبودی مردم پراکنده می شدند. پس جانشین پیامبرخدا به طریق اولی باید نرمخو و بردبار باشند. با این حال لازم است که نر خو باشد لذا دیگران که جانشین حضرات معصومین هستند باید نرمخو باشند.

نکته دیگر آیه شریفه 159 سوره اعراف سه دستور می دهد:

1. عفو

2. استغفار

3. مشورت

 

آیا این سه دستور واجب بوده است؟

بسیاری از مفسران چه در کتابهای آیات الاحکام و چه در کتب تفسیری گفته اند که سیاق آیه دال بر وجوب نیست بلکه مستحب است. دو مطلب عفو و استغفار واجب نبوده است به جهت آنچه که می دانیم عفو و استغفار واجب نبود است. باقی می ماند فعل شاور، با قرینه استحبابیت، دو امر قبلی قرینه می شود بر استحباب. 

آیت الله مومن در کتاب الولایه الاسلامیه ج 3 ص 515 به بعد بیان می کنند که ظهور آیا با حمل بر استحباب مخالف است. زیرا خداوند فرمود اگر فض و غلیظ القلب بودی مردم پراکنده می شدند، لذا سه وظیفه داری ، فاء برای ترتب است اکنون که نباید غلیظ القلب باشی پس این سه نکته را عمل کن.

پس اگر بخواهیم حمل بر وجوب کنیم موافقی در بین فقها نداریم و برخی از رفتارهای پیامبرخدا غیر از این وجوب را می گوید لذا نمی توان واجب گرفت.

اما قلت: باید دنبال کلید راه را پیداکرد. مانند فرق گذاری بین احکام حکومتی پیامبر و احکامی که بما هو مبلغ عن الله است فرق دارد. امام می فرماید برخی از احکام احکام حکومتی نبوده است بلکه حکم موردی و مقطعی بوده است چون پیامبرخدا حاکم بوده در موردی حکمی نموده است. امام ملاک می دهد در مواردی که قضی و حکم است موردی است و مواردی هم برای حکم ولایی و حکومتی بوده است.

قاعده لاضرر و لا ضرار جزو حکم ولایی حضرت بوده است. باید این کلید ها را پیدا کنیم تا تعارض ظاهری روایات را بفهمیم. گاهی حکم دائمی نبوده است بلکه مقطعی بوده است. مثال دوم پیامبر در مقطعی فرمود: محاسن خود را خضاب کنید و مانند یهود نباشید.

در زمان حضرت علی علیه السلام به آن حضرت گفتند آیا حکم وجوب خضاب ادامه دارد؟ فرمود وجوبش برداشته شده است زیرا پیامبر در زمانی این حکم را دادند که مسلمانان قلیل بودند اما الان گسترش پیدا کرده است. پس آنچه از این سه امر می توان به دست آورد که وجوب این اوامر مدیریتی است که راه و روش مدیریت را آموزش بدهد.

اگر شما مدیر هستی مادامی که راه برای عفو و استغفار و مشاوره است این کار را بکن و انحالالی نیست که در هر موردی این حکم جایی داشته باشد. لذا پیامبرخدا همین طور عمل می کرد نمونه آشکار آن، عملکرد حضرت درباره مشرکین مکه است.

عکرمه بن ابی جهل است که حضرت استثنی کردند. ابولهب عموی پیامبر بود اما ابوجهل بزرگ قریش بود. عکرمه مانند پدرش بسیار با مسلمانان عناد داشت. داستان اسلام همسر عکرمه .... محضر پیامبرخدا و درخواست امان برای عکرمه؛ خبر غیبی پیامبرخدا: لا تسبوا اباه فان ذلک یؤدی الحی و لا یبلغ المیت./906/229/ح

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۶:۲۳
طلوع افتاب
۰۶:۱۸:۴۸
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۲۵
غروب آفتاب
۱۹:۴۹:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۰۷:۱۷